جنجال همایونی/ یک اتهام قدیمی علیه اسطوره فقید پرسپولیس

۲۹ فروردین ۱۳۹۹ | ۲۲:۰۴ کد : ۸۴۱۰ دیگر رسانه‌ها

ناصر نامدار: در گیرودار شیوع ویروس کرونا و تاثیرات فراوانی که روی جهان گذاشته است، احتمالاً هیچکس فکر نمی‌کرد در فوتبال ایران و درباره تاریخچه دو باشگاه بزرگ تهرانی و موسسان آن‌ها یک جنجال بزرگ درست شود. به‌هرحال در چنین وضعیتی که جان میلیون‌ها انسان در خطر است و ده‌ها هزار نفر در سراسر جهان جانشان را از دست داده‌اند، به نظر می‌رسد موضوع تاریخچه یک باشگاه اصلاً اهمیتی نداشته باشد. اما تلویزیون زحمت تولید این جنجال را کشید و یکی از بزرگترین دعواهای آبی و قرمز را کلید زد. دعوایی که دیگر به طرفداران دو تیم و فضای مجازی محدود نمی‌شد. باورکردنی نبود اما پای بزرگترین و محترم‌ترین پیشکسوتان فوتبال ایران هم به این داستان باز شد.

این اتفاق در آخرین روزهای تعطیلات سال نو و در برنامه «نوروز فوتبالی» افتاد. در این برنامه آیتمی درباره تاسیس و تاریخچه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس پخش شد. آن چیزی که این آیتم را جنجال‌برانگیز کرد، جملاتی درباره تیمسار پرویز خسروانی رئیس باشگاه تاج سابق (استقلال فعلی) و یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ این باشگاه بود. مثلاً آنجا که گفته شد: «موفقیت‌های سرخپوش‌ها دشمن‌های زیادی براشون ساخته بود. دشمن‌هایی مثل سرهنگ پرویز خسروانی. دشمنی که به بهونه عدم وجود زیرساخت‌های فوتبالی در ایران، در اعتراضی تند به آتابای، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران، عبده را از باشگاه‌داری منصرف کرد!» پخش این جملات آرامش جامعه فوتبال را که از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مسابقات لیگ ناشی می‌شد به هم زد و جنجالی باورنکردنی ساخت.

عصبانیت آبی‌ها؛ عذرخواهی مجری‌ها

اولین واکنش را به این ماجرا فرهاد مجیدی نشان داد. سرمربی استقلال در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام نوشت: «متأسفانه یکی از سختی‌های دوران قرنطینه تماشای برنامه نوروز فوتبالی است. بی‌دقت، نابلد و دارای مجریان آماتور. اگر در مورد قدمت استقلال و تاریخ باشگاه استقلال چیزی نمی‌دانید، هیچ ضرورتی ندارد که درباره‌اش بنویسید و برنامه بسازید. چیزی که پخش شد، بسیار بی‌ارزش، بدون سند و همراه با جهالت و نادانستگی بود و البته اهانت به تاریخ پرافتخار یک باشگاه بزرگ و مردمی؛ گرچه طبق معمول خطاها همیشه درباره استقلال رخ می‌دهد. تصحیح و پوزش، حداقل توقعی است که انتظارش را داریم.»

کم‌کم فضای مجازی هم پر شد از جملات و توئیت‌هایی در این باره. هواداران عصبانی استقلال به برنامه نوروز فوتبالی حمله کردند و خواستار عذرخواهی آن‌ها بابت پخش این آیتم شدند. مجریان این برنامه البته کمی دیر تن به عذرخواهی دادند. تقریباً یک هفته بعد از پخش این آیتم و بعد از تماس تلفنی با علیرضا منصوریان بود که افشین عبداللهیان بالاخره در این باره صحبت کرد. او تقصیر را به گردن نویسنده آیتم انداخت و گفت: «نویسنده نباید به بخش‌هایی که تردیدهای تاریخی درباره‌اش وجود دارد، ورود می‌کرد تا عده‌ای از بینندگان ما مکدر شوند. واقعیت این است که ما هم از این متن بی‌خبر بودیم و حالا که آقای منصوریان با بزرگواری عذرخواهی می‌کند، ما هم با عذرخواهی کوچک نمی‌شویم و از بینندگان و به خصوص استقلالی‌هایی که ناخواسته باعث تکدر خاطرشان شدیم عذرخواهی می‌کنیم.»

اتهام باورنکردنی؛ پرسپولیسی‌های ساواکی

حمله به خسروانی در این آیتم تلویزیونی باعث ناراحتی بازیکنان قدیمی استقلال هم شد. حسن روشن در یک مصاحبه عجیب چیزهایی گفت که آتش جنجال را شعله‌ورتر کرد. او گفت: «یکی از مواردی که طی سال‌های اخیر توسط عده‌ای مطرح می‌شود، این است که تاج (استقلال) تیم درباری بود، اما پرسپولیس ساختاری مردمی داشت. ادعایی که اصلاً صحت ندارد، چون در تیم ما فقط مرحوم عزت جانملکی، شادروان غلامحسین مظلومی و علی‌آقای جباری شغل دولتی داشتند و بقیه ما یا شغل آزاد داشتیم یا بیکار بودیم؛ ولی پرسپولیسی‌ها به واسطه روابطی که مدیران آن‌ها داشتند، یا در وزارت امور خارجه بودند، یا کارمند سازمان برنامه و بودجه محسوب می‌شدند. چند نفر از بازیکنان پرسپولیس هم کارمند ساواک بودند! بله، کارمند ساواک بودند. البته شکنجه‌گر نبودند بلکه کارمند بودند.»

روشن اگرچه اسمی از فرد خاصی نبرد اما ادعای عضویت پرسپولیسی‌ها در ساواک چیزی نبود که بشود به راحتی از آن گذشت. کمی بعد علی جباری دیگر پیشکسوت استقلال هم وارد گود شد. او گفت: «حسن اصلاً اهل دروغ گفتن نیست و بحث‌هایی را هم که در مورد ساواکی بودن چند بازیکن پرسپولیس قبل از انقلاب مطرح کرد، کاملاً درست است. تعدادی از بازیکنان پرسپولیس کارمند ساواک بودند و ما دقیقاً این مسئله را می‌دانیم. برخی از این افراد به رحمت خدا رفته‌اند و عده‌ای از آن‌ها نیز همچنان زنده هستند. اگر لازم باشد اسم بازیکنان ساواکی پرسپولیس را فاش می‌کنم و به مردم می‌گویم آن‌ها چه کسانی بودند.»

اتهام به اسطوره فقید پرسپولیس

تا این لحظه هیچکس اسمی از بازیکنان ساواکی (!) پرسپولیس نبرده بود. اما کدی که در حرف‌های جباری وجود داشت (برخی از این افراد به رحمت خدا رفته‌اند) باعث شد نام همایون بهزادی اسطوره فقید پرسپولیس مطرح شود. بحث ارتباط بهزادی با ساواک یک بار هم در اوایل انقلاب مطرح شده بود که خیلی زود رد شد. قابل پیش‌بینی بود که بیان چنین جملاتی از سوی پیشکسوتان استقلال، با واکنش پرسپولیسی‌ها مواجه شود. هواداران و برخی پیشکسوتان پرسپولیس با یادآوری هت‌تریک بهزادی در دربی تاریخی سال ۱۳۵۲ مدعی شدند که استقلالی‌ها از بهزادی کینه دارند و این حرف‌ها به خاطر ناراحتی هت‌تریک او در دربی تاریخی است.

در این بین علی فرزند همایون بهزادی که از توهین‌ها و اتهامات عصبانی شده بود، مصاحبه تندی انجام داد و گفت: «عمو روشن! از هر کسی توقع می‌رفت، اما از شما نه! چطور می‌توانید درباره رفیق قدیمی و هم‌سفره خودتان این‌طور حرف بزنید؟ پدر من یک کارمند ساده اداره هشتم ضدجاسوسی بود که در ۱۷ سالگی او را استخدام کردند. یعنی زور پدر من به عنوان یک کارمند ساده به تیمسار خسروانی مالک تاج سابق می‌رسید؟ اگر پدر من ساواکی بود، من هم می‌توانم با سند و مدرک ثابت کنم ۵، ۶ بازیکن استقلال هم توده‌ای و چریک فدایی بودند و اسامی آن‌ها را اعلام کنم.»

محمود خوردبین هم از علی جباری خواست نام ساواکی‌های پرسپولیس را اعلام کند تا همه آن‌ها را بشناسند. اما بعد از همه این مصاحبه‌ها و اتهامات، حسن روشن حرف‌های کاملاً متفاوتی زد. حرف‌هایی که مشخص بود به قصد آرام کردن اوضاع زده شده. او گفت: «همایون بهزادی دوست و استاد من بود و ما رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم. من، همایون‌خان، آقای کلانی، مرحوم کاشانی و… خیلی مواقع با هم بودیم و من در مصاحبه‌هایم هرگز اسمی از مرحوم بهزادی نیاوردم. فقط این را گفتم که تنها شغل اکثر بازیکنان استقلال همان فوتبال بازی کردن بود ولی بیشتر پرسپولیسی‌ها سر کار می‌رفتند. من فقط از علی عبده اسم بردم و اسم شخص دیگری را نیاوردم. چند هفته قبل از اینکه همایون بهزادی فوت کند، به عنوان تنها استقلالی به مراسم تولد ایشان دعوت شدم. ما ارتباطی بسیار خوب با هم داشتیم و باز هم می‌گویم که ایشان استاد من بود.»

ساواکی بودن یا سر کار رفتن؟!

فقط کافیست به تفاوت دو مصاحبه حسن روشن توجه کنید تا ماجرا دستتان بیاید. روشن در مصاحبه اولش به صراحت گفته بود: «چند نفر از بازیکنان پرسپولیس هم کارمند ساواک بودند.» اما در مصاحبه دوم گفته: «تنها شغل اکثر بازیکنان استقلال همان فوتبال بازی کردن بود ولی بیشتر پرسپولیسی‌ها سر کار می‌رفتند.» «کارمند ساواک بودن» با «سر کار رفتن» یکی است آقای روشن؟ مصاحبه اول روشن درست یک روز بعد از پخش آیتم جنجالی انجام شده و مشخص است که یک مصاحبه واکنشی بوده. خیلی قابل درک است که «سر کار رفتن فوتبالیست‌ها» موضوعی عادی بوده مگر اینکه «کار خاصی بوده» باشد! لابد آقای روشن هم منظور خاصی داشته که آن حرف‌ها را زده، چون سر کار رفتن فوتبالیست‌ها آنقدر هم موضوع مهمی نبوده که حسن روشن در مصاحبه‌اش به آن اشاره کند.

افتخارات همایونی

حسن روشن در مصاحبه آخرش اسم چند بازیکن قدیمی پرسپولیس را آورده و گفته منظورش این‌ها نبودند. حالا از این سؤال که «پس منظور شما کدام بازیکن پرسپولیس بوده» می‌گذریم و به همایون بهزادی می‌پردازیم، چرا که اسم او بیشتر از همه در این ماجرا مطرح شده است. بهزادی سال ۱۳۹۴ و در ۷۴ سالگی درگذشت. او در ۱۵۵ بازی توانست ۸۳ گل برای این تیم بزند. برای تیم ملی هم ۳۵ بازی انجام داد و ۱۹ گل زد. یکی از مهم‌ترین گل‌های باشگاهی او گلش به کروزیرو برزیل در بازی افتتاحیه ورزشگاه آزادی است. هت‌تریک در دربی معروف ۶تایی‌ها و گل به بایرن مونیخ در بازی دوستانه منتخب تهران با این تیم، از دیگر افتخارات باشگاهی اوست. بهزادی در تیم ملی هم افتخارات بزرگی کسب کرد. او در سال ۱۳۴۷ با تیم ملی قهرمان بازی‌های آسیایی شد. بهزادی در بازی فینال گل تساوی ایران را به اسرائیل زد و بعد از آن تیم ملی به گل برتری و قهرمانی هم رسید. او با تیم ملی ۴ سال بعد مجدداً به قهرمانی جام ملت‌های آسیا رسید.

ساواک با شورت ورزشی

علیرضا میردیده: تاریخ معاصر ایران، مشحون از کدربودگی‌ها و ابهامات است و این موارد، خاصه در مورد سلسله پهلوی، به واسطه نزدیکی به زمان حال ما، فزون‌تر است یا حداقل بیشتر به چشم می‌آید. یکی از این نقاط مبهم و در میدان منازعه، سرویس جاسوسی و امنیت رژیم پهلوی، ساواک است و این‌بار، مسأله دخالت آن در فوتبال و استخدام پاره‌ای از بازیکنان، مطرح شده است. این نوشتار، به دنبال آن است که به طور مجمل، نسبت میان فوتبال و ساواک را مورد کنکاش قرار دهد.

نبش قبر

بهانه بازخوانی اتهامات و نسبت پیشکسوتان فوتبال با ساواک یا دسته‌جات سیاسی سابق، برنامه نوروز فوتبالی شبکه ورزش بود که در محتواهای تولیدی خویش، در مورد تاریخچه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، به عمد یا سهو، نقش تیمسار خسروانی، مؤسس باشگاه تاج در تاریخ این باشگاه را کمرنگ جلوه داده و از قضا، به ویژه تلاش‌های او در راستای ضربه زدن به رقیب، از طریق مناسبات قدرت را برجسته ساخته بود. این مسئله، اعتراض بازیکنان سابق و هواداران استقلال را برانگیخت. در این بین، حسن روشن، در صحبت‌هایی به این مسئله پرداخت که پاره‌ای از بازیکنان پرسپولیس، در استخدام اداره ساواک بوده‌اند: «چند نفر از بازیکنان پرسپولیس هم کارمند ساواک بوده‌اند! بله؛ کارمند ساواک بودند. البته شکنجه‌گر نبودند بلکه کارمند بودند.»

در ادامه سخنان روشن، دیگر پیشکسوت استقلال، علی جباری، سخنان روشن را تأیید و بیان کرد: «تعدادی از بازیکنان پرسپولیس کارمند ساواک بودند و دقیقاً این مسأله را می‌دانیم. برخی از این افراد به رحمت خدا رفته‌اند… اگر لازم باشد، اسم بازیکنان ساواکی پرسپولیس را فاش می‌کنم و به مردم می‌گویم آن‌ها چه کسانی بودند.» سپس نوبت به پسر همایون بهزادی، علی بهزادی رسید که در این بین، از پدر در برابر سخنان روشن و جباری دفاع کند. بهزادی، پس از انقلاب، همواره سایه اتهام ساواکی‌بودن بر سرش سنگینی می‌کرد و فرزندش، تصریح کرد: «پدر من یک کارمند ساده اداره هشتم جاسوسی بود که در سن ۱۷ سالگی او را استخدام کردند… من هم می‌توانم با سند و مدرک ثابت کنم پنج شش نفر از بازیکنان استقلال هم توده‌ای و هم چریک فدایی بودند و اسامی آنان را اعلام کنم.»

در این بین، هادی غفاری در مصاحبه‌ای با خبرآنلاین، نقبی به این کل‌کل‌های فوتبالی می‌زند و پرونده قدیمی «شکنجه‌گر فوتبالیست» را دوباره مفتوح می‌سازد: «فوتبالیست‌های بزرگی [بودند] همکار ساواک که متأسفانه بعد از انقلاب، به آنان بها داده شد. می‌دانم کارمند ساواک بودند و در شکنجه‌گاه حضور داشتند و فوتبالیست هم بودند… مُرد رفت.» اما ماجرا از چه قرار است؟ تا چه حد می‌توان از دخالت ساواک در ورزش و فوتبال سخن گفت و آبشخور این قبیل اتهامات چیست؟

پا در کفش ورزش

درآمیختگی ورزش و سیاست، پدیده‌ای است که پیش از تولد ساواک در دهه ۳۰ رخ داده بود. با تشکیل حزب توده و اقبال مردمی به آن، یکی از حوزه‌هایی که به اشغال حزب درآمد، عرصه ورزش و به طور خاص، فوتبال بود. چهره‌هایی شناس برای عامه مردم و مستغرق در سنت مردم‌داری پهلوانی و همچنین برخاستگی از قشر کم‌برخوردار جامعه، می‌توانست عایده‌های گوناگونی برای حزب داشته باشد. از جمله سمپات‌های حزب در ورزش، می‌توان امیر حمیدی، عطاالله بهمنش و حسین فکری را نام برد. نفوذ حزب در فوتبال نیز قابل توجه بود؛ برای نمونه، ناصر فخرآرایی، بازیکن تیم راه‌آهن، عامل ترور محمدرضاشاه در سال ۱۳۲۵ بود.

اما پس از کودتای ۲۸ مرداد و سپس تأسیس ساواک، تلاش‌ها برای ایجاد جو پلیسی و خفقان در حوزه‌های مختلف جامعه آغاز شد. این مسأله، در خصوص عالم ورزش، با توجه به حجم طرفداران آن، متفاوت و سخت‌تر از سایر حوزه‌ها بود. در دهه ۳۰ و ۴۰، محبوبیت ورزشکاران سیاسی نظیر غلامرضا تختی که از طرفداران جبهه ملی و نزدیک به روشنفکران مبارز وقت بود، کار را برای ساواک بسیار دشوار می‌نمود. چنین محبوبیتی عام و فراگیر و چالش‌های ناشی از آن، ساواک را به فکر اعمال محدودیت‌های شدید در راستای کاهش محبوبیت و یا حتی، بنا به احتمالات، قتل تختی انداخت. اتفاقی که از قضا در هتل آتلانتیک، هتل تحت اداره ساواک رخ داد و پیش از این، اقدامات ساواک در مورد عدم ورود به ورزشگاه‌ها و عدم شرکت در مسابقات، می‌تواند به قوت این فرضیه، کمک کند.

اما تختی تنها نمونه این مسائل نبود؛ در اواخر دهه ۴۰ و با حادث شدن واقعه سیاهکل، موج جدیدی از چپ‌گرایی و منش چریکی در میان جوانان شکل گرفت. پرویز قلیچ‌خانی، مهاجم سرشناس تیم پرسپولیس و تیم ملی، در بهمن سال ۵۰، به دلیل فعالیت سیاسی و مطالعه کتب ممنوعه مارکسیستی دستگیر و بعدها با اعترافی تلویزیونی، اعلام پشیمانی کرد. چنین، حوزه ورزش، به عنوان یکی از ملتهب‌ترین حوزه‌های اجتماعی، نیاز به دقت بیشتر از سوی ساواک داشت و تجربه تختی نشان داد که بایستی از محبوبیت بیش از حد چهره‌های ورزشی و سیاسی جلوگیری کرد. این مسأله، می‌تواند سبب نفوذ ساواک در ورزش، مانند سایر اصناف، باشد.

تا به امروز، تنها در خصوص یک نفر، مسأله استخدام در ساواک مشخص شده است و آن هم، مرحوم همایون بهزادی است. گرچه تکذیب و تأیید بسیار در این زمینه وجود دارد اما، گفته‌های خود بهزادی و فرزندش، مسأله همکاری با ساواک را روشن می‌سازد، اما کم و کیف آن، مبهم است. مرحوم بهزادی در آخرین مصاحبه خود، همکاری با ساواک را ریشه در تصمیم دولت برای اعطای حقوق به بازیکنان تیم ملی معرفی می‌کند؛ اما فرزندش، آن‌طور که پیش‌تر در متن آمده بود، استخدام پدر را از ۱۷ سالگی و در اداره هشتم جاسوسی خوانده بود. روایتی دیگر از علت استخدام در دست است که گویی ابهام را کنار می‌زند. محمدرضا تهرانی، مسئول جمعیت حامیان و هواداران فوتبال و تیم ملی فوتبال در گفت‌وگویی با تسنیم، علت این استخدام را چنین بیان می‌کند: «… رژیم به این فکر افتاد… دیگر تختی دوم به وجود نیاید. بررسی کردند و دیدند که در بین ورزشکاران همایون بهزادی معروف است… رژیم گفت که باید بیاییم و او را در خودمان بیاوریم… آن‌طور که خودش می‌گفت ماه به ماه می‌رفت ساواک دفتر را امضا می‌کرد و حقوق را می‌گرفت.»

موضوع همکاری با ساواک و استفاده از اطلاعات آن، در جایی نمود پیدا می‌کند. در سال ۵۴، بهزادی بعد از ترک راجرز، مربی پرسپولیس می‌شود و در اردیبهشت آن سال، در دیدار با تاج، بازی را واگذار می‌کند و در انتهای بازی، بیان می‌کند که چند بازیکن استقلال، مواد مخدر استعمال کرده و مدارک آن در کلانتری یوسف‌آباد، موجود است. بنابراین، او خواستار تست‌گیری از بازیکنان تاج می‌شود که با دخالت آتابای، رئیس فدراسیون و عبده، مالک پرسپولیس، قضیه منتفی می‌شود. ماجرای جالب در این بین، دسترسی بهزادی به چنین اطلاعات و مدارکی است که به تقویت فرضیه همکاری وی با ساواک می‌انجامد.

چه کسی ساواکی بود؟

اما می‌توان ریشه این منازعات را به ماه‌های اولیه پیش و پس از انقلاب رساند. در دی‌ماه ۵۷ و هنگامی که صدای شکسته شدن استخوان‌های رژیم به گوش می‌رسید، اتهام ساواکی بودن بر گرده همه بود و بایستی همگان می‌کوشیدند و تبرایی خویش از این اتهام را اثبات می‌کردند. از جمله این افراد، ورزشکاران و خاصه فوتبالیست‌ها بودند. دیدگاه چپ حاکم بر آن زمان، فوتبال را افیون توده‌ها می‌دانست و نمود آن در مطبوعات، بارز است. آیندگان مطلبی با این تیتر منتشر کرده بود: «ملتی را با شعار شش‌تایی‌ها، سه‌تایی‌ها، لنگی‌ها سرگرم می‌کردند و قهرمانان به صورت عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی، به بازی گرفته می‌شدند.» همچنین، در مقاله «نصیری رئیس سابق ساواک، ساواکی نبود» نوشت: «نام جماعتی از ورزشکاران و عمله مطرب آمده… برادران و خواهران مبارز را شکنجه می‌دادند، نه برای پول و ویسکی… بلکه این کار برایشان نوعی سرگرمی و تفریح بود.»

اما رفته‌رفته، موج اثبات عدم وابستگی به راه افتاد. ناصر حجازی و حبیب روشن‌زاده در بیانیه‌ای، ارتباط خود با ساواک را نفی کردند. خبرنامه جبهه ملی در ۱۸ دی نوشت: «بی‌گمان ناصر حجازی دروازه‌بان تیم ملی ایران با آن چهره صمیمی را این تهمت‌ها سخت گران آمده و او را رنجه داشته است.» علی پروین نیز با امان‌نامه آیت‌الله طالقانی که در آن «چنین اتهامی را شایسته» وی نمی‌دانسته، رفع اتهام شد.

در همین اثنا، آیندگان نوشت: «زمزمه در شهر بسیار بود که بسیاری پاطلایی‌ها و سرطلایی‌ها در جیب خود کارت ویژه داشتند و با اداره‌های خفیه در تماس بودند.» منظور از سرطلایی، بهزادی بود. وی پس از انقلاب، با شناسایی ابراهیم بادپا، بوکسور تیم ملی، دستگیر می‌شود اما بدون اثبات اتهام شکنجه‌گری، پس از پنج ماه، آزاد می‌گردد. همچنین، پدر حسن روشن، در اوایل دی در مصاحبه‌ای، اعلام کرد که فرزندش «ساواکی» نیست. روشن حتی پس از انقلاب نیز درگیر این اتهام بود و با معرفی خود به کمیته سعدآباد، بیان کرد: «حاضرم در هر دادگاهی حاضر شوم تا اگر کوچکترین مدرکی درباره همکاری من با ساواک باشد، پای جوخه اعدام به سزای اعمالم برسم.» اندکی بعد، آیندگان نوشت: «قهرمانان جرئت خارج شدن از خانه را ندارند، وحشت در خانه‌شان بیداد می‌کند. به لجن کشیدن قهرمانان ملی، مذبوحانه‌ترین تلاش نوکران استعمار است.»

جان کلام آنکه می‌توان از دخالت و یا همکاری مابین ورزشکاران و ساواک در گذشته سخن گفت و شاید مدارک متقنی در این زمینه وجود داشته باشد اما رویکرد فعلی که همچون گذشته، به دنبال اتهام‌زنی و فرافکنی است، کمکی به تاریخ و روایتی صاف از گذشته نمی‌کند.

منبع: روزنامه سازندگی / ۲۸ فروردین ۹۹

کلید واژه ها: همایون بهزادی تیم پرسپولیس تیم استقلال فوتبال ساواک


نظر شما :