شرط سنجابی برای نخست‌وزیری: خروج شاه و تایید امام

رهبر جبهه ملی سلطنت مشروطه را ترجیح می‌دهد
۱۱ آبان ۱۳۹۶ | ۲۱:۵۷ کد : ۶۰۸۶ اسناد
رهبر جبهه ملی سلطنت مشروطه را ترجیح می‌دهد
شرط سنجابی برای نخست‌وزیری: خروج شاه و تایید امام
شیدا قماشچی

 

تاریخ ایرانی: رایزن سیاسی سفارت آمریکا در تهران روز ۲۱ دی ۱۳۵۷ (۵ روز قبل از خروج شاه از ایران) با کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی دیدار کرد؛ جلسه‌ای در یک عمارت بزرگ در شمال تهران که در آن سنجابی از شروط خود برای پذیرش سمت نخست‌وزیری و مخالفت شاه با آن و نیز موضع‌اش درباره دولت شاپور بختیار، از اعضای اخراجی جبهه ملی می‌گوید. گزارش این دیدار را ویلیام سالیوان، سفیر ایالات متحده در تهران به وزارت خارجه آمریکا ارسال کرده که در سایت ویکی‌لیکس منتشر شده است.

 

***

 

[متن سند]

 

نخستین ملاقات با کریم سنجابی رهبر جبهه ملی

تاریخ: ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹ [۲۴ دی ۱۳۵۷]

از: تهران

به: وزارت امور خارجه

 

کریم سنجابی به خطرات وارده از جانب اتحاد جماهیر شوروی، به خصوص در میان اقلیت‌های ایرانی، واقف بود و از دولت آمریکا درخواست کرد که به «مردم ایران اطمینان داشته باشد». او گفت که اگر مردم ایران راضی و خوشحال باشند می‌توانند تأثیر مثبتی بر کشورهای همسایه همچون افغانستان، عراق و حتی مردم مسلمان ساکن شوروی داشته باشند.

 

۱. در روز ۱۱ ژانویه کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی، رایزن سیاسی سفارت را در منزل یکی از بستگان خود به حضور پذیرفت. این نخستین دیدار سنجابی با سفارت آمریکا در سال‌های اخیر است. (از آخرین دیدار بیش از یک و نیم دهه می‌گذرد.) این دیدار به درخواست او صورت گرفت و به آرامی و بی‌سروصدا برگزار شد تا نخست‌وزیر بختیار آزرده نشود. محل ملاقات یک عمارت بزرگ در شمال تهران بود. یک پیشخدمت نماینده سیاسی سفارت را به داخل عمارت راهنمایی کرد. سالنی بسیار بزرگ و مجلل، با اسباب و اثاثیه اندک، که نور کمی آن را روشن می‌کرد و در انتهای سالن نیز آتش در شومینه می‌سوخت. سنجابی، مردی مسن و موقر از مبل راحتی‌اش برخاست تا با نماینده سفیر خوش‌آمدگویی کند، گفت‌وگو به زبان فرانسه ادامه یافت. میان دو صندلی بیش از ۱۰ متر فاصله بود و هر از چندی یک پیشخدمت چای، آجیل و میوه می‌آورد. فضا یک صحنه‌سازی عالی مناسب فیلم‌های سینمایی بود.

 

۲. سنجابی از آخرین گفت‌وگویش با شاه سخن گفت، در این گفت‌وگو به شاه اطلاع داده که حاضر است مقام نخست‌وزیری را بپذیرد در صورتی که شاه کشور را ترک کند و [آیت‌الله] خمینی هم با نخست‌وزیری او موافق باشد. شاه به طور جدی با این پیشنهاد مخالفت می‌کند. با این وجود چند روز بعد (سنجابی تلاش‌های صدیقی را نادیده گرفت ولی از او به خوبی یاد کرد) بختیار بدون هماهنگی قبلی به دیدار سنجابی می‌رود و می‌گوید که شب قبل شاه او را به حضور خواسته و پیشنهاد داده تا نخست‌وزیری را به جبهه ملی واگذار کند و خود در این فاصله کشور را ترک خواهد کرد. سنجابی از این روند استقبال کرده ولی گفته که شرط سوم همچنان باقیست و تأییدیه [آیت‌الله] خمینی باید اخذ شود و جبهه ملی باید به دیدار [آیت‌الله] خمینی برود. سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی این موضوع را با اللهیار صالح در میان گذاشت و او نیز با این روند موافقت کرد.

 

۳. بعدازظهر همان روز، AFP با او تماس گرفت تا نظرش راجع به بیانیه رسمی بختیار مبنی بر دعوت شاه از او برای تشکیل دولت جدید را جویا شود. این نخستین بار بود که سنجابی این موضوع را می‌شنید. او با بختیار تماس گرفت، بختیار این موضوع را تکذیب نکرد. شورای اجرایی جبهه ملی تشکیل جلسه داد و بختیار را از حزب ایران و جبهه ملی اخراج کرد. سنجابی افشا کرد که به جز خودش هفت نفر دیگر در این شورا شرکت داشتند و اسامی آن‌ها عبارت است از: دکتر آذر (وزیر فرهنگ دولت مصدق، همانند خود سنجابی)، دکتر شمس‌الدین امیرعلائی (وزیر دادگستری دولت مصدق)، دکتر مبشری (قاضی، رئیس کل دادگستری در دولت علی امینی)، داریوش فروهر (رئیس حزب ملت ایران)، رضا شایان (رئیس جامعه سوسیالیست‌های ایران) و ابوالفضل قاسمی (دبیرکل جدید حزب ایران).

 

۴. سنجابی توضیح داد که به شاه گفته اگر جبهه ملی ایران بخواهد به هر ترتیبی قدرت را در دست بگیرد، این عمل باید به نحوی انجام شود که مردم حاضر در خیابان‌ها آن را یک پیروزی برای خود تلقی کنند. به این ترتیب شور و شوقی به دست می‌آید که به دولت جدید کمک خواهد کرد تا نظم را بازگرداند. اما نحوه ایجاد دولت بختیار متضاد این موضوع است. او معتقد بود که دولت قادر نخواهد بود به تنهایی تثبیت شود. اضافه بر این، تشکیل دولت بدون موافقت ضمنی [آیت‌الله] خمینی به معنای جدایی از جنبش اسلامی است، هزینه‌ای که جبهه ملی نمی‌تواند آن را تقبل کند.

 

۵. سنجابی سپس مستقیماً از دولت آمریکا خواست که به «مردم ایران اعتماد کند.» او گفت «ما به حساس بودن موقعیت ژئوپلتیک آگاهیم.» وجود شوروی در مرز، خلیج فارس به عنوان شریان نفت غرب و قرار گرفتن میان عراق، افغانستان و … ایران را به منطقه‌ای بسیار مهم و حساس تبدیل می‌کند. (او گفت که اهمیت ایران برای آمریکا بیش از اروپای غربی است.) در واقع ایرانی‌ها منافع مشترکی با ایالات متحده آمریکا و دموکراسی‌های اروپای غربی دارند.

 

۶. سنجابی ادامه داد که فساد دولت، شرارت و استبداد مطلقه حکومت شاه بی‌سابقه است. خاندان سلطنتی «کاملاً فاسد» هستند. ایرانی‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: یک رئیس فاسد بی‌درنگ تمام سیستم را بیمار می‌کند. شیوع این فساد یک نارضایتی همه‌گیر پدید آورده که از دل آن [آیت‌الله] خمینی بیرون آمده است. اما ایران یک کشور بزرگ، غنی و بااهمیت است. مردم ایران بسیار باسوادتر از قبل شده‌اند. (توضیح: علیرغم حکومت «فاسد و ظالم») انجام برخی اصلاحات لازم است تا کشور را به یک مسیر ملی، دموکراتیک و سوسیالیست هدایت کند. اگر مردم راضی و خشنود باشند، قدرت ایران می‌تواند تأثیر مثبتی بر کشورهای همسایه همچون عراق و افغانستان و حتی جمعیت مسلمان شوروی داشته باشد.

 

۷. سنجابی در پاسخ به یک سؤال گفت که با کمونیست‌ها و چپ‌گرایان ایران آشنایی ندارد. اما بسیاری از آن‌ها که در اروپای غربی و آمریکا ساکن هستند را می‌شناسد. آن‌ها به طرز ناامیدکننده‌ای متفرق و چند دسته شده‌اند: فرقه طرفدار شوروی، مائوئیست‌ها، اعضای حزب توده، مبارزان ضدتوده‌ای (اکثر آن‌ها از اعضای پیشین این گروه هستند). او جدیداً یک جزوه ۴۰ صفحه‌ای از آن‌ها را مطالعه کرده بود که در آن به حزب توده حمله شده و حزب را برده کور امپریالیسم شوروی خوانده بود. سنجابی معتقد است که نفوذ آن‌ها در ایران بسیار کم و قابل کنترل است.

 

۸. از سوی دیگر، به گفته سنجابی، باید به دقت مراقب شوروی و تلاش آن‌ها برای تحریک اقلیت‌ها بود. خود سنجابی کُرد است و به شرایط غرب کشور واقف است. در جنوب کردستان هیچ جدایی‌طلبی وجود ندارد، تعداد اندکی در محدوده سنندج، در مرکز و تعداد بیشتری در شمال، نزدیکی رضاییه وجود دارند. اما می‌توان بدون دردسر آن‌ها را مهار کرد.

 

۹. سنجابی توضیحات و برداشت‌های ما را تأیید کرد و گفت ۳-۲ نفر از نزدیکان [آیت‌الله] خمینی گرایشات چپی دارند و از تعبیر «ملی‌گرایان متخاصم» استفاده کرد. قطب‌زاده با کمونیست‌های فرانسوی در ارتباط بود ولی این دلیلی بر کمونیست بودن او نیست. دکتر یزدی فردی مؤمن و مذهبی است. هر دو به شدت از جبهه ملی خشمگین هستند، او دلیلش را نمی‌داند. بنی‌صدر، که فردی بسیار جاه‌طلب است، با جبهه ملی همراه است. همین‌طور دکتر مکری، «رئیس تحقیقات» یک موسسه فرانسوی که او نامش را ذکر کرد. توضیح: یک منبع آگاه و مذهبی به رایزن سیاسی سفارت اطلاع داده که بی‌اعتمادی [آیت‌الله] خمینی به سنجابی و جبهه ملی به زمان سرنگونی مصدق و جریان کاشانی در ۲۵ سال پیش باز می‌گردد. بنابراین نظریه، [آیت‌الله] خمینی هیچ‌ وقت مصدق را نبخشید چرا که با شاه بیعت کرد و نخست‌وزیر او شد در صورتی که در آن زمان قدرت کافی را داشت تا شاه را سرنگون کند. این منبع اضافه می‌کند که علاوه بر این، به عقیده [آیت‌الله] خمینی، مصدق و حامیانش با بی‌احتیاطی و بی‌تدبیری اجازه دادند تا حزب توده به آن‌ها نزدیک شود و به این ترتیب حساسیت آمریکا را برانگیختند تا برای حفظ سلطنت شاه واکنش نشان دهد. با توجه به این پیشینه، [آیت‌الله] خمینی دلیلی نمی‌بیند تا بار دیگر به جبهه ملی اعتماد کرده و قدرت را به دست آن‌ها بسپرد. (این نظریه، قانع‌کننده‌ترین تفسیر از علل بی‌اعتمادی [آیت‌الله] خمینی به سنجابی و جبهه ملی بود که تاکنون شنیده‌ایم.)

 

۱۰. درباره دیگر رهبران جبهه ملی، سنجابی اعتراف کرد که همیشه مایل به همکاری با بازرگان بوده ولی همواره «به دلایلی» میانشان فاصله افتاده است. حتی در سال‌های قدیم نیز بازرگان و دکتر سحابی فاصله‌شان را با دیگر اعضای جبهه ملی حفظ می‌کردند. سنجابی گفت از برنامه دقیق [آیت‌الله] خمینی (برای جمهوری اسلامی) بی‌اطلاع است ولی اطمینان دارد که «فاصله چندانی از قانون اساسی نخواهد داشت». [آیت‌الله] خمینی ممکن است در لحظه مناسب سلطنت مشروطه را بپذیرد ولی باید او را قانع کرد. در مورد جبهه ملی، سنجابی همواره مواضعی اتخاذ کرده که در آن فرم مهم نبوده بلکه محتوا و مفاد اصلی مد نظر بوده است. او به شخصه مدل جمهوری عراق و افغانستان را نمی‌پسندد و الگوی سلطنت مشروطه در اروپای غربی را ترجیح می‌دهد. شاید بتوان موضع جدیدی اتخاذ کرده و شاهزاده را به دلیل خردسالی «بی‌گناه» معرفی کرد، همان حرفی که در مورد شاه هنگام جانشینی پدرش گفته شد. حالا شاه از پدرش بدتر شده است. (او به طور ضمنی اذعان داشت که این بحث قابل قبولی برای سلطنت مشروطه نیست، به خصوص در مورد سلسله پهلوی.)

 

۱۱. سنجابی این‌گونه ادامه داد که اگر بختیار موفق شود که خیابان‌ها را آرام کند، اعتصاب‌کنندگان را به کار بازگرداند و دانشگاه را مجدداً باز کند، اپوزیسیون به او یک فرصت مجدد خواهد داد ولی به گمان او بختیار موفق به انجام این امور نخواهد شد. بختیار از همان ابتدا بد وارد عمل شده و کابینه‌اش فراگیر نیست - حتی تکنوکرات های شناخته شده نیز در کابینه‌اش حضور ندارند. این کابینه نمی‌تواند حتی به عنوان یک دولت موقت دوام بیاورد. در پاسخ به سؤال مستقیم از جانب ما، سنجابی پاسخ داد پس از آنچه که اتفاق افتاده او حاضر نیست با دولت بختیار همکاری کند. این یک مساله شخصی نیست بلکه مساله پایبندی به اصول است.

 

۱۲. سنجابی هم با سخن رایزن سیاسی موافق بود که نحوه برخورد ارتش را باید مد نظر قرار داد. رایزن سیاسی پیام را به سنجابی منتقل کرد که ما به دنبال آرام کردن افسران ارتش هستیم، اما رهبران اپوزیسیون هم باید از پیش خود را آماده کنند تا روزی که شاه کشور را ترک می‌کند تظاهرات و ناآرامی‌های گسترده منجر به تحریک ارتش نشود. سنجابی موافقت کرد ولی پیشنهاد داد که اگر «تعدادی از افسران ارتش» به همراه شاه از ایران خارج شوند و یا توسط شاه برکنار شوند حرکتی مؤثر خواهد بود. رایزن سیاسی پاسخ داد همان‌طور که سنجابی می‌داند برخی از آن‌ها هم اکنون از ایران خارج شده‌اند و او امیدوار است که حضور برخی دیگر دستاویزی برای تحریک ارتش قلمداد نشود؛ به خصوص اینکه ممکن است برخی از افسران و گروهان ارتش از خروج شاه بی‌اطلاع بوده و بسیار حساس و عصبی باشند. سنجابی گفت که این اتفاق نخواهد افتاد.

 

۱۳. سنجابی اضافه کرد که البته ممکن است در روند تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش ملی «دادگاه‌های کوچکی» برای «برخی» از افسران برگزار شود. رایزن سیاسی گفت امیدوار است این دادگاه‌ها به اموری که این افسران حین انجام وظیفه مرتکب شده‌اند مرتبط نباشد. مسلماً سنجابی نمی‌خواهد که دادگاه‌های نورنبرگ در ایران تکرار شود. سنجابی گفت که به دنبال چنین چیزی نیست و موضوع گفت‌وگو را عوض کرد. (توضیح: ولی ما مشکوکیم که او عقیده‌اش را عوض کند.)

 

۱۴. رایزن سیاسی کمی سنجابی را بر سر مساله شورای سلطنت و عضویت خود او در این شورا تحت فشار قرار داد. نظر سنجابی با تشکیل هر شورا و انتصاب توسط شاه منفی بود. او گفت که شاه قادر نیست تا رهبران مناسبی برای عضویت در این شورا منصوب کند. شورای سلطنت به هر حال نخواهد توانست تحت قانون اساسی قدرت بیشتری از شاه بیابد. در نتیجه مهم این است که چه کسی دولت را در دست خواهد داشت. سنجابی سپس درباره ایده تشکیل یک کمیته ملی برای تعیین سیاست‌های دولت سخن گفت (البته تاکید کرد که هیچ کمیته‌ای نباید تلاش کند تا جایگزین دولت شود). سنجابی به کمیته غیررسمی متشکل از ۳۰ -۲۰ نفر اشاره کرد که مشاور مصدق بودند. او یادآوری کرد که آن‌ها هر هفته یا دو هفته یکبار تشکیل جلسه می‌دادند.

 

۱۵. نهایتاً سنجابی تصریح کرد که اپوزیسیون مخالفتی با اقلیت‌های دینی ندارد. او در پاسخ به گفته رایزن سیاسی تأیید کرد که بهاییان ممکن است با مشکل مواجه شوند ولی نه از جانب رهبران اپوزیسیون بلکه از طرف اراذل و اوباش رده‌های پایین‌تر. (در اصل فرق چندانی هم نمی‌کند.) یهودیان در مورد همکاری با اسرائیل مشکل خواهند داشت ولی در غیر این صورت مردم با آن‌ها مشکلی ندارند. او در حالی که رایزن سیاسی را به بیرون از منزل همراهی می‌کرد به سیاست «مدارا» اشاره کرد که از زمان شاه عباس برقرار شده و برای نماینده سفارت آرزوی سلامتی کرد و آینده خوبی را آرزوی کرد. او گفت که به آینده خوش‌بین است.

 

۱۶. توضیح: سنجابی در این نخستین دیدار با سفارت آمریکا قصد داشت تا نیت خیر، ایده‌های روشنفکرانه و منش غربی خود را به طور غیرمستقیم به دولت آمریکا نشان دهد. در این ملاقات هیچ حرف مستقیمی که ارزش عملی داشته باشد، گفته نشد به جز اینکه او آماده است تا برای جلوگیری از تحریک ارتش همکاری کند. سنجابی بدون اینکه به وضوح نشان دهد، امیدوار است تا دولت آمریکا او و حزبش را تهدیدی برای منافعشان در این کشور نشمرده و آن‌ها را یک متحد بالقوه به حساب بیاورند. سنجابی فراتر از موضع‌گیری‌های رسمی‌اش حرفی نزد ولی ما به درستی فهمیده‌ایم که او در حال حاضر حرفی بیش از این برای گفتن ندارد. او امیدوار بود که فضای مناسب را برای آینده فراهم کند.

 

سالیوان

کلید واژه ها: کریم سنجابی ویکی لیکس جبهه ملی


نظر شما :